✅ مخالفین حجاب اجباری دو دسته اند: اول عامد معاند و دوم دلسوز جاهل
1️⃣ دسته اول که در این نگاره بدان می پردازم، آن دستِ آشکار و نهانی است که برای افساد ، استحاله و سپس تسلط فرهنگی بر جمهوری اسلامی، اگر از در بیرون برود، باز از پنجره داخل می آید. این جریان امروز پیراهن حجاب اجباری را سر نیزه کرده است، لیکن هدف همان است: استعمار فرهنگی این ملت ! این هم ابتدای مسیر است.
عروسک های خیمه شب بازی که توسط این دست هدایت میشوند دو قل خارج نشین و داخل نشین دارند.
خارج نشین ها اخیراً ادعا میکنند با حجاب مخالف نیستند، و جهت مخالفتشان را هم فقط قانون حجاب اجباری است. این بار قانون حجاب که از لوازم و الزامات حکومت اسلامی است را هدف گرفته اند؛ اما این، سنگری از سناریوی فتح سنگر به سنگر است. آنهایی که به نان باگت های واشنگتن و پاریس و لندن عادت و ارادت دارند، اگر راست می گویند و به روضه ی «نقض آزادی زن» گریه شان در می آید، یک فحش هم نثار حکومت هایی کنند که حجاب و محجبه ها را محدود مینمایند و تحت آزار قرار میدهند.
این قماش، دستشان به قدرت برسد ، سر از تن حجاب هم جدا میکنند.
اما قسم داخل نشین هم اگر آروغ روشنفکری می زنند، نانشان امروز در این روغن است؛ شما ردپای دانه درشت هایشان در « #خیابان-یاسر »ها می بنید، و دانه ریزهایشان هم که دارند بر سر «توییتی چند؟» چانه میزنند. از بعضی دخترهای پست برق نشین و سلبریتی های بیسواد گرفته تا مسئولین یقه سفید و چادری لیبرال مسلک!
القصه امروز بیش از آن که نفی یا رد قانون #حجاب_اجباری بماهو یک مساله ی حقوقی، قضایی و اجتماعی موضوعیت داشته باشد، طریقیت یافته است. و می بینیم در مقابل تهاجم ها، قانون بدیهی حجاب است که سینه سپر کرده است. اما بی شک از روی جنازه ی این قانون عبور کنند، گام های بعدی را تا برهنگی و شیء شدگی زن و الخ خواهند رفت.
پشت این چهره ی بزک کرده ی مظلوم نمای آزادی طلب، یک جاهلیت متجدد است که به لحاظ محتوا همان جاهلیت اولی است، هرچند که فن بیانش با کلاس تر و ظاهرش اتوکشیده تر شده باشد.
در این قسمت به آن دسته از مخالفین حجاب اجباری می پردازم که دلسوز #اسلام و #انقلاب هستند و از قضا با ریش یا با #چادر ( و یا حتی با عبا و عمامه )، روی دیگر سکه ی این ماجرا را تشکیل داده اند.
به زعم ایشان حجاب اجباری یک ضد تبلیغ است و اگر از همان اول حجاب آزاد بود، بی حجاب و باحجاب در کنار هم در کمال صلح زندگی میکردند. گمان میکنند قانون حجاب اجباری استبدادی ست و غیر عقلانی! و در مواضعی با مروجان ِ « حجاب هر کس به خودش ربط داره » هم قطار می شوند.
چند اشتباه مساله شناختی در این عده به شرح اجمل :
1️⃣ فهم غلط ماهوی از حجاب : حجاب یک امر اعتقادی و فردی صرف نیست. حجاب بروز رفتاری یک جهان بینی در صحنه اجتماع است. حال، یا این جهان بینی به زادگاه اصلی اش یعنی دین، منطبق است، و یا بر اساس معقولات شخصی به مفاهیم دینی شباهت و نزدیکی پیدا کرده است.
اجبار اگر در امور ذهنی و فردی مذموم باشد، حکومت اسلامی وظیفه دارد رفتار اجتماعی جامعه را بر اساس موازین اسلامی تنظیم و ایشان را تربیت کند. ( تاکید میکنم که این نگاره ناظر به علاقه مندان و معتقدان به اصل رعایت حجاب است )
2️⃣ فهم غلط مخاطب شناسانه : در جامعه ی سرشار از آنومی اجتماعی ما تفسیر کردن مخاطبین به میل خود ( و به تعبیری یارکشی کردن ) غیر علمی ست.
نه هر کس که #بدحجاب است با اصل #حجاب مخالف است، نظام را قبول ندارد و در حال نافرمانی مدنی است، و نه هر کس که حجاب را قبول کرده و انجامش میدهد، به تمامی مبانی اسلامی مسلط و مقید است. باید تنوع و تکثر ریشه های رفتاری مخاطب را مد نظر قرار بدهیم و از شیوه های صحیح آماری استفاده کنیم.
3️⃣ دیوار کوتاه حجاب اجباری : باید کارکرد هر کدام از ساختارها را در جامعه بدانیم. #قوانین حکومتی یک نقشی دارد، #فرهنگ یک نقشی دارد، هنجارها و عرف نقش دیگر.
اولاً نباید بنابر نکته ی قبل ، بدحجابی را به پای دین ستیزی و دین گریزی بنویسیم و ثانیا نباید تمام تقصیر ها را از رشد بدحجابی به گردن #حجاب_اجباری بیندازیم. قانون بازدارنده حکومتی آخرین سهم را در این زمینه دارد.
ریشه مشکل را از متولیان و مسئولین ذی ربط بیست و چند نهاد فرهنگی ِ مرتبط با حجاب بپرسید. ریشه ی مشکلات را در جیب تاجرانی که چشم بازار را با هر پوشاک خوب و بدی که می شد کور کرده اند جستجو کنید. سهمی از این مشکلات را به گردن هزاران فیلم و سریال و کانال و برنامه ماهواره ای و چه چه بدانید. و الخ.
این عرض بنده همان فرمایش #رهبری است که « در زمینه فرهنگ احساس ولنگاری میکنم ».
4️⃣ تفسیر #صلب و ایستا از جامعه : این عزیزان تصور میکنند اگر حجاب #اختیاری بود هر کس به هر رویه ای که اعتقاد داشت عمل میکرد و آب از آب هم تکان نمیخورد. باید پرسید چگونه می شود تغییرات تدریجی در سطح فرد و اجتماع در نظر نگرفت؟ چگونه می شود بی حجاب و با حجاب ها را منزوی تصور کرد و تبادلات و تاثیر و تاثرات این دو را به یکدیگر از گوشه چشم انداخت؟
این نگاه که به بیشتر به یک شوخی می نماید را، باید ناآگاهانه در مسیر اسلام زدایی قرار گرفتن دانست. غرب هم به لحاظ مقیدات فرهنگی خود، از 100 سال پیش تا کنون به شدت با امروز متفاوت است. یک روز روشنفکران با ادعای تساوی تحصیلی و شغلی زن قیام کردند و امروز ماجرا از شیوع هم جنس گرایی (بازی) و چه و چه، به تن فروشی مردان و ... رسیده است.
囧 @segerme